البته شرقیها کلا فردگرایند، از قدیم تاریخ شرق، یک تاریخ فردگرایی است؛ هنر شرق، موسیقی شرق، آهنگ شرق، ورزش شرق آهنگ دسته جمعی آن طرفها است؛ اینجا نیست، ورزش دسته جمعی آنجاها هست، اینجا ورزشش کشتی است؛ مثلا آنجا ورزشش والیبال است، فوتبال است. در هنرهای گذشته، موسیقی، آن آهنگهای دسته جمعی و یک ارکستر با همه انواع و اقسام و یک آواز برآمده از چندین حنجره و یا چندین دست، این در هنر شرق نیست. اینها اگر هست، خیلی کمیاب است. به هرحال شرقیها یک نوع فردگرایی در تاریخشان است. اسلام البته درست، نقطه مقابل این عمل کرده است. (صفحه ۲۲ – کتاب کار باید تشکیلاتی باشد – محمود زارعی)
Page 1